جستجو در این وبلاگ

چهارشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۹۶

سفرنامه ایتالیا - فروغ فرخزاد - بخش ۲




سفرنامه‌ ایتالیا
نوشتار: فروغ فرخزاد
ویرایش: ناصر زراعتی
گفتار: پروین محمدیان


فروغ‌الزمان فرخزاد عراقی (اراکی)، در زمان اين سفر (15 تيرماه 1335)، بيست و دو سال دارد. سه سالی است که از همسرش پرويز شاپور جدا شده است. جدا افتادن از پسر خردسال‌ش کاميار، او را افسرده و پريشان کرده، طوری که انتشار نخستین مجموعه‌ی شعرش "اسير" در همان سال او را تسلی نمی‌‌دهد. پس به تصميم و مصلحتی، به‌فکر سفر و تغيير محيط می‌‌افتد.

سفر او با هواپيمايی باری که محموله‌یی از جعبه‌های حاوی روده را از تهران به بيروت می‌‌برد می‌آغازد و سپس، پرواز به بندر "برينديزی" در جنوب ايتاليا و در ادامه با قطار تا رم می‌رود.

سفرِ فروغ به ايتاليا، چهارده ماه به درازا می‌‌کشد. ره‌آورد اين سفر که به‌نوعی سير و سلوک او نيز در خود و نگاه او به زنده‌گی و ارزش‌ها هم هست، سفرنامه‌یی‌‌ست که بعدها هر هفته بخشی از آن در مجله‌ی فردوسی به‌چاپ می‌‌رسد. (شماره 313 تا 320، مهر ـ آبان 1336).

این سفرنامه‌ی شوربختانه ناتمام مانده، نشان دهنده‌ی احساسات و روحیه‌ی شاعرانه‌ی فروغ است. او با نگاهی دقیق و کنجکاو، آدم‌ها، طبیعت و مکان‌ها را می‌نگرد. بسیاری از تصویرهای شعری فروغ را در این نوشته می‌توان یافت.

«...نمی‌‌توانستم بيشتر بخندم. نه اينکه خنده‌هايم تمام شده بود. نه، بلکه تمام نيرويم تمام شده بود و من به‌خاطر اين که انرژی و نيروی تازه‌‌یی برای بازهم خنديدن کسب کنم، ناگهان تصميم گرفتم مدتی را از اين محيط دور شوم. آن‌روزها تصور نمی‌‌کردم که اين سفر اين‌قدر در روحیه‌ی من می‌‌تواند موثر باشد و تا اين درجه، سلامت و آرامش از دست‌رفته‌ام را به‌من بازگرداند...».

بعدها، در سال 1376، سیروس طاهباز این یادداشت‌ها را از روی نسخه‌ی ماشین شده‌یی که "بهجت صدر" (از دوستان فروغ) در اختیار او می‌گذارد، در کتاب "زندگی و هنر فروغ فرخزاد، زنی تنها" چاپ می‌کند.

يادداشت‌های مربوط به اين سفر به شکلی که هست، برای آشنايی خواننده با سابقه‌ی تاريخی کشور ايتاليا و يا جلوه‌های توريستی شهر رم نيست. چرا که فروغ در پیِ نوشتن گزارش سفر نبوده. اما در خواندن آن، خواننده‌ی اهل، خواننده‌یی که با شعر فروغ کمابيش آشنایی دارد، می‌‌تواند خودِ فروغ را کشف ‌کند، ساده‌گیِ ذاتیِ او را ببيند و رگه‌های ناب و درخشان ذوق و قريحه‌ی او را ‌بيابد. زمينه‌ی اصلی و اتودهای اولیه‌ی برخی از زيباترين شعرهای فروغ را که بعدها در "تولدی ديگر" آمد، در لابلای سطرهای همين يادداشت‌های سفر او می‌‌بينم و می‌‌خوانيم.

آن‌چه که در اينجا خواهيد شنيد، کوششی‌ست که "گروه راديوییِ کانون فرهنگی اکسريون"، و در ادامه‌ی تکميل بخش "کتاب گويا" انجام داده. پيرايش و ويراستاری متن اين يادداشت‌ها از ناصر زراعتی، و برگرفته از نسخه‌ی چاپ شده در کتابی ‌ست که شرح‌ش در بالا رفت.

ناصر زراعتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر