جستجو در این وبلاگ

یکشنبه، بهمن ۱۶، ۱۴۰۱

دیروز - سراینده: م. رضا حسینی



 صبح بود

لباس شبانه را

به برودت زرد میله‌های سلول سپردم

و ابتدای روز را

به نور تند حیاط پیوند زدم

رخوت خواب را از تن بدر کرده

به خـُنّکای آب آویختم

و درونم از مربع فیروزه‌یی آسمان انباشته شد

 

گلِ ناز

عطر نازک‌اش را به‌سویم تبسم کرد

و من، در جستجوی آلاله‌ها

وجودم سبز شد.

علف له شده‌یی را دیدم

خیسی گونه‌اش را

با سپیدی گلایل پاک کردم

و رشدهای معلق پیچک را

به تنومندی بید تکیه دادم.

از گل سرخ شبنمی نوشیدم

و همه زیبایی گل میمون را

یک‌نفس بو کشیدم

سرمست

به موسیقی سیال محیط

که آمیزه‌یی از رویش  و تقارن بود

گوش سپردم، و سبک

همراه با  

گل خورشید

باز شدم...

 

***

 

دیروز

گوشه‌ی زندگی‌ام

به نوازش‌های ختمیِ صورتی آغشت

و مرا سرشار کرد

و من، با طراوت نسیم

- دست در دست -

تمام احساس‌های بکر حیاط را راه رفتیم

و صحبت کردیم

و به هیچ اندوهی

دل ندادم  دیروز.

 

 

سراینده: م. رضا حسینی

اردیبهشت 1364

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر