جستجو در این وبلاگ

چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۵

هنرمَرد – سُراینده: نمیرا – برگرفته از اشکواژه


هنرمَرد


ای عشق،
خرمن جان ما را
                  امشبم آتش بزن
تا هنرمردی که می‌آید به این ده
                  راه را پیدا کند

کز برای رفتن ما هم دگر راهی نمانده
وز برای ماندن ما هم دگر جایی نمانده

امشب اکنون،
در دل هر بیشه‌ای، اندیشه‌ای

چون به لرزه آمد امشب سنگ و خاک
از سَرِ سُم‌ضربه‌ی اسبان بی‌باک
از گام‌لرزه‌ی آن هنرمرد،
که می‌آید به این ده
تا که نان آزادگی را
                  بین ما قسمت کند


چه کسی بود؟
                  که می‌گفت:
«- از برای نای ما نیز دگر نایی نمانده»

گویی امشب
حنجره را
از سر هر بام سرخ
آویخته‌اند

امشب انگار
از شقایق تا به لاله تن سپردن،
               فکر هر بازو بُوَد.



شابک: 5-8412-631-91 
سُراینده: نمیرا (حمید رضا حسینی)
اشکواژه
ناشر: سُراینده
مینیاتورها: پوشکین میمندی‌نژاد
چاپ نخست: زمستان 2006 (1384) استکهلم
حروف‌چینی، چاپ و صحافی: چاپ آرش- سوئد
نشانی الکترونیکی سُراینده: hrh.namira@gmail.com 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر