جستجو در این وبلاگ

دوشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۵

راز درخت – سُراینده: نمیرا – برگرفته از اشکواژه


راز درخت


دانه‌یی آب
از آسمان چکید
و زمین‌اش بلعید
پس نهال احساس، رویید،
(از سر تبخیر)

... و علف می‌دانست
که دانه
روزی به آسمان
سلام خواهد کرد

پس به دور‌‌‌اش حلقه زد
با هر کین، با هر حیل

چند سالی بگذشت...
و نهال احساس
شد آن درخت اندیشه
در میان علفای هرز بیشه


و آن نهال دیروز
شده است درخت،
                  امروز


او به چشم خود
دیده است
تیرباران تبر را

در دلش خشمی ‌ست
بر تنش زخمی‌ ست


او نشانم داد
ساقه‌ی سوخته از صاعقه را

برگ‌های‌اش همه زرد
آوند او تشنه‌ی عشق
کُنده‌اش آکنده از درد

... و من ندانستم چرا؟
هرگز او نَگ۟ریست
و تنها
آسمان را نِگَریست
(از سَرِ تبخیر)

و به من گفت:
«- دستان تبر آزاد،
                       تا پای درخت در خاک.»



شابک: 5-8412-631-91 
سُراینده: نمیرا (حمید رضا حسینی)
اشکواژه
ناشر: سُراینده
مینیاتورها: پوشکین میمندی‌نژاد
چاپ نخست: زمستان 2006 (1384) استکهلم
حروف‌چینی، چاپ و صحافی: چاپ آرش- سوئد
نشانی الکترونیکی سُراینده: hrh.namira@gmail.com 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر