استفاده نابهجا از فعل "هست" در زبان گفتاری و نوشتاری به
یکی از عادتهای غلط در میان فارسیزبانان تبدیل شده است. محمدکاظم کاظمی شاعر، نویسنده و منتقد ادبی افغان است. او که کتابهای
متعددی درباره ادبیات فارسی و شعر در افغانستان نوشته است در حال حاضر عضو شورای
سردبیری دو مجله تخصصی به نامهای "دُر دری" و "خط سوم" است.
به خاطر میآورم معمایی شوخیگونه را كه گاهی در محافل دوستانه یا
مسابقات هوش صدا و سیما در كابل مطرح میشد: كدام عبارت درست است؟ زردی تخم مرغ سفید "است" یا زردی
تخم مرغ سفید "هست"؟
كسی كه در برابر این معما قرار میگرفت، نگران بود كه در تشخیص معنای
"است" و "هست" دچار اشتباه شود و بالاخره با تفكر و تردید، یكی
از این دو را بر میگزید كه مثلا "زردی تخم مرغ سفید است" و آن گاه خنده
جمع بلند میشد كه "زردی تخم مرغ كه سفید نیست، زرد است."
ولی از همان هنگام، برایم این مطرح بود كه بالاخره "است؟"
یا "هست؟" و این تردید وقتی افزوده میشد كه كسی میگفت "من در
خانه استم" و من نمیدانستم كه چرا نمیگوید "من در خانه هستم."
ولی بعدها دیدم كه قضیه به آن پیچیدگی هم نیست و به واقع پیچیده به
نظر میآید. حال كه یكی از دوستان خواسته است تا در این موضوع روشنی بیندازم، عرض
میكنم که: پیش از همه باید گفت كه "هست" خود یك فعل مستقل است، از
مصدر "هستن"، به معنی "وجود داشتن" و بنابراین، به تنهایی
قابل استفاده است. ولی "است" فقط یك رابطه است در جملات اسنادی و اسناد
دادن چیزی به چیزی دیگر را نشان میدهد.
مثلا ما میگوییم "خدا هست" یعنی "خدا وجود
دارد." و این جمله كامل است. فعل و فاعل خود را دارد. اما اگر بگوییم
"خدا است." عبارت ناقص به نظر میآید و این پرسش را به میان میكشد كه
خدا چه چیزی است؟ یا در كجا است؟ اینجا مثلا باید گفت "خدا كریم
است." یا "خدا با ما است."
از سوی دیگر، "هست" بر "وجود" چیزی دلالت میكند
و "است" بر "چگونگی" آن. وقتی میگوییم "آب هست." یعنی
اینجا آب وجود دارد. اما وقتی میگوییم "آب سرد است." دیگر بحث از وجود
آب نیست، از چگونگی آن است.
اما این قضیه گاهی كمی پیچیده میشود، وقتی كه از عبارت، هم وجود چیزی
را بتوان استنباط كرد و هم چگونگی آن را. بهراستی كدام یك از این دو عبارت درست
است؟ "آب در كوزه هست" یا "آب در كوزه است."
بهواقع هر دو عبارت درست است، ولی هر یك در جای خود و معنای خود.
در جمله "آب در كوزه هست." هدف این است كه وجود آب را روشن كنیم. گویا
كسی صرف بودن یا نبودن آن را از ما پرسیده است و ما به این پرسش پاسخ میدهیم كه
"در كوزه، آب هست؟" یعنی "آب وجود دارد؟"
اما وقتی میگوییم "آب در كوزه است." بهواقع موقعیت آب را
روشن میكنیم و به این پرسش پاسخ میدهیم كه "آب در كجاست؟" گویا پرسشگر
خود میداند كه آبی در كار هست. میخواهد بداند آن آب در كجاست. پس وجود و عدم در
كار نیست، بلكه چگونگی یا موقعیت مهم است. اینجاست كه "است" به كار میآید.
در گویش و حتی نگارش بعضی مردم، گاه چنین عبارتی میبینیم: "من
در خانه استم." بهراستی این درست است یا نه؟ اینجا باید توضیح دهیم كه اگر
تكیه اصلی بر "بودن" باشد، باید گفت "من در خانه هستم." یعنی
"خاطرجمع باش كه من در خانه حضور دارم." اما اگر تكیه اصلی بر
"خانه" باشد، یعنی صرفا بخواهیم موقعیت خود را بیان كنیم، باید گفت
"من در خانهام." یعنی مثلا "در مغازه یا خیابان نیستم."
اما این شكل دوم را در بعضی از مناطق، به صورت "خانهام."
نمیگویند، بلكه به صورت "خانه استم." بیان میكنند، چون شكل اول، در
گویش محلی آنها قابل بیان نیست. به طور كلی در گویش كابل و اطراف آن، و نیز در
گویش مناطق مركزی و شمال افغانستان، "است" همانند یك فعل، برای همه
ضمایر صرف میشود و مثلا میگویند "خوب است، خوب استند، خوب استی، خوب استید،
خوب استم، خوب استیم" در حالی كه در مناطق غربی افغانستان گفته میشود (به شكل محاورهای) "خوب است، خوباند، خوبی، خوبید، خوبم، خوبیم." در
مناطق مختلف ایران نیز همین گونه است و "استم" و "استیم" و
امثال اینها را نداریم.
چون در گویش كابل و اطراف آن، "استم" و "هستم"
هر دو رایج است، میان اینها گاه اشتباه نیز رخ میدهد و طرف در حالی كه میخواهد
حضور در خانه را برساند، میگوید "من در خانه استم." یعنی "من در
خانه هستم." و این درست نیست. در مناطق غربی افغانستان به جای این، میگویند
"خونهیم" و در ایران میگویند "خونهم" و به همین لحاظ، این
اشتباه در آنجاها بسیار رخ نمیدهد.
خوب، بالاخره "زردی تخم مرغ سفید است؟" یا "هست؟"
با آن چه تا كنون گفته شد، روشن میشود كه سخن از وجود داشتن زردی نیست، بلكه سخن
از چگونگی آن است، پس حال با آرامش خاطر میتوانیم بگوییم "زردی تخم مرغ سفید
است." نه، ببخشید، "زردی تخم مرغ، زرد است."
سرچشمه: است یا هست؟