تاختهاند بر من
پیاندرپشت
زمین و زمان
هنوز،
سینه میسوزد از
سمکوب سکندر...
هنوز،
بر گردهام هست
تازیانهی تازی...
هنوز،
بر چهره دارم
چنگ چنگیز...
هنوز،
پای میلنگانم از
ترکهی ترکان...
منم، من
گربهیی زار و نزار
استاده بر مزار پیرترین شیر جهان
منم ایران،
منم ایران،
پای در بند انیران
خفته در خون دلیران
خسته از خُنگر خویشان
از دِریغ و درنگ نیاگان
منم، من
یادگارِ روزگارِ کهن
که گرداگردم اکنون
گرسنهکرگسانِ نیلیچشم
به پروازند
زمانی،
آفْرینِ گیتی بر من بود
و نَفْرینشان نیز
هنوز،
شکوهگویان
از شکوهام در شگفتاند
هنوز،
بوی تالان
میآید از دالان تاریخ...
هنوز،
سینه میسوزد از
سمکوب سکندر...
هنوز،
بر گردهام هست
تازیانهی تازی...
هنوز،
بر چهره دارم
چنگ چنگیز...
هنوز،
پای میلنگانم از
ترکهی ترکان...
منم ایران،
منم ایران،
مرا در این رَسِش
یاری رسان یارا
که میخواهم
بزیم و بزایم
به دیگربار،
نیکترین رآی جهان.
پستا (Pastâ): نوبت
انیرانی (Anirâni): ناایرانی، بیگانه
خنگر (Xongar): خنجر
نیاگان (Niâgân): نیاکان
کرگس (Kargas): کرکس
انیرانی (Anirâni): ناایرانی، بیگانه
خنگر (Xongar): خنجر
نیاگان (Niâgân): نیاکان
کرگس (Kargas): کرکس
تالان (Tâlân): تاراج
نمیرا - استکهلم
نمیرا - استکهلم
از سرودههای چاپ نشده