یاد یاران
دلم با یاد یاران
میتپد
آرام
به خون خفته - کجایی، یار؟
در آن جنگل...
در آن جلگه...
در آن جالیز که میخفتم
در آن راهی که میرفتم
و شادیها که میبردم
از آن آبی که میخوردم
و آن سیبی که میشستم
در آن درّه،
برآن
کوه و
در آن دشتی که میگشتم،
عقابی بالبگشوده
بر آسمان زندگی جاری ست
به خون خفته – کجایی، یار؟
که خنجر میکنم اکنون ز دندان تیز
دلم با یاد یاران
در
تب و تاب
به خون خفته – کجایی، یار؟
ولی حالا – میدانم!
چو رعدآسا، در راه است توفانی
که بر لانهش، در این صخره-
جهنده، در کمیناش-
میکنم خیز.
شابک: 5-8412-631-91
شابک: 5-8412-631-91
سُراینده: نمیرا (حمید رضا حسینی)
اشکواژه
ناشر: سُراینده
مینیاتورها: پوشکین میمندینژاد
چاپ نخست: زمستان 2006 (1384) استکهلم
حروفچینی، چاپ و صحافی: چاپ آرش- سوئد
نشانی الکترونیکی سُراینده: hrh.namira@gmail.com
کلیه حقوق این کتاب برای سُراینده محفوظ است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر